هل من ناصر ینصرنی
این چه هنگامه و غوغاست؟زمین را چه شده؟
این چه شوریست که برپاست؟ زمین را چه شده؟
ازچه دردیست که برچهرهی این سینه زنان
چشمهی اشک چودریاست، زمین را چه شده؟
می رسد قافلهای جملهی یارانش عشق
نوجوان،پیر،زن و مرد و سوارانش ،عشق
حضرت دوست به صحرا زده چون خیمه ی خویش
ابرغم آمده و نم نم بارانش عشق
یک طرف قافله ی آل علی(ع) تشنه لبند
یکطرف لشگرکفار که غرق طربند
یک طرف یاورخورشید پر از شور دعا
آن طرف خنده کن و مست ،طرفدار شبند
نور خورشید خجالت زدهی روی حسین(ع)
ماه نقشیست ز طاق خم ابروی حسین(ع)
سید و سرور و سالار جوانان بهشت
بوسهها داده نبی بر رخ خوشبوی حسین(ع)
پاسدار حرم آل عبا ،بوفضل (ع) است
وعلمدار سپه دست خدا ، بوفضل (ع) است
این امیری که قمر بوده بنی هاشم را
دستگیر همه با دست جدا، بوفضل (ع) است
اشبه الناس رسول است علی اکبر او
غنچه ی تازهی شش ماهه علی اصغر او
ساحل امن دل زار یتیمان حرم
دامن زینب کبریس ، نکو خواهر او
این چه آشوب دل اهل زمین را و سماست؟
این چه غوغاست که از جور ستمکار بپاست
سرخورشید جدا و تن خورشید جدا
عالمی غمزده از معرکهی کرب و بلاست
گل دردانهی زهراست که پرپرشده است وای ازاین ظلم که بر آل پیمبر(ص) شده است(زکیزاده)
عذاداری هایتان مقبول .حسینی مرام و زینبی کلام باشیم انشاالله...التماس دعا